شاید آنقدر که ما فکر میکردیم پیچیده نبود
سخت میکنیم
سخت
سخت که میشود که دیگر توانی نمیماند
لنگ پیچیدگیست فعل شدن
ساده باش اتفاق می افتی
سیدتقی سیدی
...............................................
عمری مرا به حسرت دیدن گذاشتی
بین رسیدن و نرسیدن گذاشتی
یک آسمان پرندگی ام دادی و مرا
در تنگنای " از تو پریدن " گذاشتی
وقتی که آب و دانه برایم نریختی
وقتی کلید در قفس من گذاشتی
امروز از همیشه پشیمان تر آمدی
دنبال من بنای دویدن گذاشتی
من نیستم .. نگاه کن این باغ سوخت
تاوان آتشی ست که روشن گذاشتی !!!
گیرم هنوز تشنه ی حرف تو ام ولی
گوشی مگر برای شنیدن گذاشتی؟
مهدی فرجی
پ ن :با رفتنت به روی دلم خط گذاشتی
میخندم از نبودن تو ..............