دلتنگیت گرفته تمام وجود من

شاید آنقدر که ما فکر میکردیم پیچیده نبود 

سخت میکنیم

سخت

سخت که میشود که دیگر توانی نمیماند 


لنگ پیچیدگیست فعل شدن

ساده باش اتفاق می افتی

سیدتقی سیدی

...............................................

عمری مرا به حسرت دیدن گذاشتی
بین رسیدن و نرسیدن گذاشتی

یک آسمان پرندگی ام دادی و مرا
در تنگنای " از تو پریدن " گذاشتی

وقتی که آب و دانه برایم نریختی 
وقتی کلید در قفس من گذاشتی

امروز از همیشه پشیمان تر آمدی
دنبال من بنای دویدن گذاشتی

من نیستم .. نگاه کن این باغ سوخت 
تاوان آتشی ست که روشن گذاشتی !!! 

گیرم هنوز تشنه ی حرف تو ام ولی 
گوشی مگر برای شنیدن گذاشتی؟ 

مهدی فرجی


پ ن :با رفتنت به روی دلم خط گذاشتی 

میخندم از نبودن تو ..............

۶ نظر ۶ موافق ۰ مخالف
امّــــــــ شــــــــــهــــــــرآشــــــــــوبـــــــ
۰۳ مرداد ۱۱:۱۰
س ب و :(((
اشکمونو درآوردی با این پستت

پاسخ :

میبندم این دهان پر از حرف را ولی 
آخر سکوت لعنتیم داد میزند
روناک رخساری
۰۳ مرداد ۱۱:۱۲
بین رسیدن و نرسیدن گذاشتی :(

پاسخ :

بعد از تو گیجم بی قرارم خالیم منگم
بر داربستی از چه خواهد شد چه خواهد کرد آونگم
بق بقو
۰۳ مرداد ۱۱:۳۵
هر چه میکشیم از دست همین سادگیست :)

البته من با متنی که گذاشتی کاملاً موافقم:دی

پاسخ :

.زندگى خواب خوشى بود که تعبیر نشد

من دچارم به شب و در تب خواب افتاده

 

مثل یک رادیوى از همه‌جا بى‌خبرم

پرم از حرف و به یک گوشه خراب افتادم 


یادم نبود بق بقو صدای یا کریمه :)))

ستاره
۰۳ مرداد ۱۲:۵۰
سلام.
امروز روز نگارش خاطرات پیاده روی اربعین است. جهت یادآوری :)

پاسخ :

سلام
عه میخونید فک نمیکردم کسی بخونه 
چشم تا آخر شب
بق بقو
۰۳ مرداد ۱۴:۵۵
باز یا کریم بهتر سَ بو، اخه اون کلاغ چی بود گفتی!؟!:))

پاسخ :

:))))) گفتم وسط این همه غوغا بخنیدم 

کلاغم که نیک بنگری خوبه 
دچارِ فیش‌نگار
۰۳ مرداد ۱۵:۰۳
ایضا می گوید:

با تو حس شعر در من بیشتر گل می کند
یاسم و باران که می بارد معطر می شوم :)

پاسخ :

دو باره نام تو امد به یادت افتادم
جهان چه عطر عجیبی گرفته از یاست
اگرچه در دل تو نیستم ولی بسپار
مرا به حافظه چشم های عکاست
MENU
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان