شنبه ۱۵ تیر ۹۸
عاقا امروز داشتم توی پست های پیش نویس شده سالها قبلم توی همین وبلاگ میگشتم اون روزا که هنوز اینستا نرفته بودم یه عالمه پست پیش نویس شده قدیمی دارم برای سالهای نود و چهار و پنج که بعد از ترک وبلاگ هیچ وقت ثبت نشد بین اون پستا این دست نوشتم رو پیدا کردم خیلی خوشم اومد نمیدونم کی این رو نوشتم ولی خب جالب بود برام تصمیم گرفتم امروز انتشارش بدم
من برایت یک غزل گفتم
یک غزل ساده
یک غزل بی ادعا
یک غزل از جنس شبهای بلند بی تو در آوار سرد آرزو هایم
یک غزل از جنس شبهای بلند قدر گفتم
شب گذشت آن شب که تقدیرم رقم خورد و
این ملائک با تمام مهربانیشان
اما نمیدانم چرا
در کتاب زندگیم
بی تو بودن را رقم کردند