حرف دل

ساعت یک شب زمان خیلی خوبیه برا نوشتن یا به قول رفیق سیدمون برا شِرّ و وِر گفتن 

واقعیتش تو دلم خیلی حرف دارم

وقتی دارم قدم میزنم یا یه گوشه نشستم همش دارم مثل این جت زده ها با خودم حرف میزنم البته حرف که نمیزنم دارم شفاهی مینویسم.

گاهی وقتا متوجه نگاه های عاقل اندر سفیهانه بقیه به خودم میشم که چرا دارم با خودم حرف میزنم نمیدونم چرا اگه یکی قلم و کاغذ دست بگیره و شروع کنه به نوشتن کسی چپ چپ بهش نگاه نمیکنه و بگه چرا داری با خودت مینویسی اما همین که میای دوتا کلام با خودت حرف بزنی یا به قول من شفاهی بنویسی همه نگات میکنن، نفس این دوتا قضیه هیچ فرقی باهم ندارهچرا با یکی عاقل و با اون یکی روانی فرض میشیم.

البته شفاهی نوشتن برا من پیشینه بسی طولانی داره از وقتی باغچه خونمون یه مربع سه در سه شد میون حیاط که میشد شبا وقتی همه خوابن بری و دورش قدم بزنی منم شفاهی نوشتنم رو شروع کردم آخ خیلی وقتا وقتی که میام با قلم و کاغذ بنویسم همه اونچه که تو ذهنم پرورش دادم رو فراموش میکنم اما وقتی دارم شفاهی مینویسم حتی یه کلمه هم فراموش نمیکنم .

مثل الان که با یه دل پر از حرف اومدم بنویسم ولی کلمات چون جوجه های تازه پرواز یاد گرفته ای به شوق پرواز بال و پر را باز کرده و از ذهنم پر زده اند



پ ن. کاش ذهنمون دستگاه پرینت داشت که مجبود نبودیم با دست بنویسیم به همون چیزی که فکر میکردیم دگمه پرینتر رو میزدیم چاپ میشد میومد بیرون باور کنید اگه یه همچین دستگاهی بود من تا الان به اندازه سنم کتاب چاپ کرده بودم

ّ

۴ نظر ۰ موافق ۰ مخالف
بنت شهرآشوب
۱۲ ارديبهشت ۱۰:۱۷
سلام بر فامیل دور خودم
خیلی خوبه که آدم بتونه ذهنشو مکتوب کنه. من که این روزا با اینکه یه مقدار از پریشونی در اومدم، ولی ضیق وقت اجازه نمیده که بنویسم.
من نمیدونم بعضیا مثل شهید مطهری، چطوری وقتشونو مدیریت میکردن!!!!
بنت شهرآشوب
۱۲ ارديبهشت ۱۰:۱۸
سلام بر فامیل دور خودم
خیلی خوبه که آدم بتونه ذهنشو مکتوب کنه. من که این روزا با اینکه یه مقدار از پریشونی در اومدم، ولی ضیق وقت اجازه نمیده که بنویسم.
من نمیدونم بعضیا مثل شهید مطهری، چطوری وقتشونو مدیریت میکردن!!!!
بنت شهرآشوب
۱۲ ارديبهشت ۱۰:۱۹
سلام بر فامیل دور خودم
خیلی خوبه که آدم بتونه ذهنشو مکتوب کنه. من که این روزا با اینکه یه مقدار از پریشونی در اومدم، ولی ضیق وقت اجازه نمیده که بنویسم.
من نمیدونم بعضیا مثل شهید مطهری، چطوری وقتشونو مدیریت میکردن!!!!

پاسخ :

آره والا خیلی خوبه منم البته وقت نمیکنم به نوشتن یا ما مشکل داریم یا شهید مطهری یه وردی بلد بوده میخونده
ریحان
۰۷ خرداد ۱۶:۵۳
اون دستگاه پرینت رو بشدت موافقم...
من برعکس توام...
همش مکالمات ذهنمی ام توی ذهن خسته ام از این ور به اون ور میشن و تا نریزمشون روی کاغذ آروم نمیشن....
MENU
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان