........
سه شنبه ۲۳ تیر ۹۴
در خودم آتش به پا کردم ولی نگریستم
دل نازکی گناه بزرگیست
تنها برای اینکه بگویی دل نازک نیستی به اجبار با لبخندهای دروغیت میخندی
....
۱ نظر
۰
موافق
۰
مخالف
۱ نظر
بنت شهرآشوب
۲۳ تیر ۱۳:۳۱
خط به خط، اشک نویسی مرا می خوانی
رفتنت، رفتنِ جان است، خودت می دانی
مثل هر بار که بستی و نرفتی، این بار
چمدان باز کن و باز بگو می مانی
هی مرا پس زدی و پیش کشیدی، نکند
پای برگشت نداری که مرا می رانی؟
بروی باغچه ی قالی نُه متری ما
خشک خواهد شد از این غصّه که می افشانی
هر چه گفتم که بمان، فایده انگار نداشت . . .
رفتنت، رفتن جان است، خودت می دانی!
رضا احسان پور
پاسخ :
خیلی قشنگ بود فک نمیکردم رضا احسانپور به جز شعر طنز به این قشنگی غزل بگه
MENU
کلبه
طراح قالب : عرفـــ ـــان
قدرت گرفته از
بلاگ
بیان