بغض

شانه هایش را تکانی میدهد 

تا گرد و غبار تنهایی را که بعد از رفتن تو 

بر روی وجودش نشسته است بتکاند

گلویش ورم کرده است

دکترها می گویند توده ای در گلویت هر روز در حال بزرگ شدن است

اما خودش خوب میداند این تلنبار بغض های نشکسته است..............

وقتی رفتی همه زندگی او را با خود بردی 

حتی اشک چشمانش را.........

۱ نظر ۱ موافق ۰ مخالف
بنت شهرآشوب
۲۱ تیر ۱۳:۰۱
:((((((((((((((((
حیف که اینجا شکلک نداره وگرنه اینقدر گریه میکردم اینجا که مخم از دماغم بزنه رو صفحه مانیتور!!

پاسخ :

قبوله سید قبوله اینقد فشار به خودت نیار دستمال کاغذی نداریم بعدشم 
MENU
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان