وقت رفتن یک غزل هم با ردیف آه گفتم


چند ماهی بود شعری بر لبم جاری نمی‌شد
یک دو بیتی گفتم اما سست با اکراه گفتم
امشب از یمن نگاهت، ای نگاهت باغ رویش
یک رباعی، یک قصیده، یک غزل دلخواه گفتم
شاد در ایوان نشستم با تو در مهتاب، بی‌تاب
چند بیتی مثنوی هم زیر نور ماه گفتم
نیمه‌شب شد شب‌به‌خیری گفتم و اشکی فشاندم
وقت رفتن یک غزل هم با ردیف آه گفتم
بازمی‌گشتم به خانه مست از افسون شعرت
مستزادی عاشقانه در میان راه گفتم
قطعه‌ای را هم که می‌خوانی همان شب مست و بی‌خود
خواب بودم، خواب می‌دیدم تو را ناگاه گفتم

امیری اسفندقه


این روزا اعتیادم به شعر و شعر خوندن خیلی زیاد شده از عاقبت این اعتیاد میترسم 

میگن تو اون دنیا آدما با هرچی که دوست میدارن محشور میشن یعنی من با شعر محشور میشم 

خودم رو تصور میکنم یه دستم حافظ و سعدی یه دستم کتابای فاضل نظری و سیار کتاب بیدل و دارم به هزار زحمت میارم  زیر لبم دارم میخونم یک دست جام باده و یک دست زلف یار   

احتمالا تو اون دنیا هم مثل این دنیا به من بگن حالش خوب نیست ولش کنید شیرین میزنه


۶ نظر ۱ موافق ۰ مخالف
بنت شهرآشوب
۱۸ تیر ۰۹:۰۷
به به ازین شعر زیبا
خوبه فامیل تو با شعر محشور میشی! من که با گوشی تلفن محشور میشم. یک دست لیست بدهکارا و دستی دیگر گوشی تلفن و همچنان دارم زنگ میزنم به مشتری ها بهشون میگم چرا حسابتونو تسویه نمی کنید آخههههههههه؟؟؟؟؟

پاسخ :

خوبه که تو در حال حساب کتاب محشور میشی من در حالت وجد و سماع فک نکنم اون دنیا هم وقت کنی به سوالات نکیر و منکر جواب بدی
بنت شهرآشوب
۱۸ تیر ۰۹:۲۱
برای من که هرشب با خیالت تا سحر بیدار بیدارم
همه شب ها، شب قدر است ، حتی مطلع الفجرش...


"رضا احسان پور"

پاسخ :

می‌توانی، می‌توانم، می‌شود؛ نه! شک نکن

باورم کن تا "نباید" را "فقط باید" کنیم

 

زندگی جاریست؛ بسم الله... از آغاز راه    ...

نقطه‌های مشترک را می‌شود ممتد کنیم


رضا  احسان پور

ناشناس
۱۸ تیر ۱۲:۳۱
می شه بگی چیکا سر لپ تاپ آوردی که فقط اسم تو ثبت شده و پاک نمیشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تو بمیر من میگم اصن محشورت نکنن:)))))))))))))))))))))
ضمناً اون جملاتی که پایین عکسته مقداری شعار گونه می زنه مسلماً هیچ آدمی نمی تونه همچین چیزی رو تحمل کنه !!!فقط حرفش قشنگه:)))))))))))))
و در آخر اینکه آرزو به دلم موند یبار این زبون بسته رو باز کنم صفحه جیمیل تو  و پنل سبوی عشقتو و یاهو مسنجرت باز نباشه تو بیشتر به اینا معتادی تا شعر.....:|

پاسخ :

مشکلی داری !!!!!!!!!!!!!!!!!!!! عااااااااااااااایا
بنت شهرآشوب
۱۸ تیر ۱۹:۰۲
این ناشناس خانم کیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اصلا هرچی فکر میکنم نمی تونم بفهمم کیه!!! :))))
خیلی هم خوش خنده اس! غش نکنه یه وخ با حالت :))))))))))) محشور بشه!
ناشناس جونم امتحاناتت چطور بود؟

پاسخ :

سید این ناشناس همون خرمگس معرکه هست 
ناشناس
۱۹ تیر ۱۹:۲۹
هان مشکلی دارم!!!:|مشخصه خو!!!!
ازونجایی که بدون تایید نظرات هم به دلیل روابط کنسول گری اشراف داریم به نظرات!!!!!!در نتیجه پیش از تایید نظر بانو اشرف سادات جوابشون رو می دم که امتحانام اوضاعش داغونه یتا امتحان وحشتناکم صبا دارم:((((((((((ضمنا بده خوش خندم ؟؟؟؟الان که تو این نظر براتون نخندیدم خوبه ؟؟؟خوبه؟خوبه؟:|

پاسخ :

الان مثل چی چی کنار من نشستی نمذاری جواب نظرت رو بدم  
حتما خوش خنده ای باید از دل من بپرسن 
بعدشم تو حق نداری وارد پنل من بشی 
بنت شهرآشوب
۲۰ تیر ۱۰:۳۰
خانما!!! خانما!!!!  چتون شده شماها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بابا یه نگاهی به دور و بر خودتون بندازید!!!!
اینجا بلاگ دات آی آره! رسانه ی متخصصان اهل قلم! بلاگفا که نیست بتونید تو کامنتا جنگ و دعوا راه بندازید! الان مثلا فامیل متخصص اهل قلم و یک انسان فرهیخته اس!
اگر با کلاس نیستید، حداقل تظاهر به باکلاسی کنید! مثل من :)
در ضمن ناشناس جونم تو فقط بخند :)))))) هیچ عیبی هم نداره. من اجازه ات میدم :)
امتحانا هم ان شالله به حق مقام والا و شامخ من نزد پروردگار عالم _:))))))))) _ به خوبی و خوشی بگذره :)

پاسخ :

این فرهیخته و اهل قلم و خوب اومدی 
از الان من یه انسان با کلاسم لطفا برین کنار من میخوام رد بشم
MENU
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان