در آژانس مسافرتی

نه می‌خواهم به تور ایتالیا و اسپانیا بیفتم‌
نه بادام‌ِ چشمهای چینی‌ها و ژاپنی‌ها را ویار کرده‌ام‌
و نه نسیم دُبی و استانبول به کلّه‌ام زده‌
نه هوس دوبیتی باباطاهر دارم‌
نه منار جنبان دلم را می‌لرزاند
نه مات‌ِ کیش‌م‌
نه موجی‌ِ خزر
فاتحه‌ی سعدی و حافظ را هم از همین‌جا
                                پست می‌کنم‌
خانم‌!
من فقط یک بلیت رفت‌ِ مشهد می‌خواهم‌
حتی‌الامکان بی برگشت‌...

حمید رضا شکار سری

باید بشینم و یه سری کارای عقب افتاده رو انجام بدم خدا رو شکر اکانتم تو لینکدین رو حذف کردم بد جور معتاد شده بودم و فقط دلم میخواست صب تا شب تو لینکدین باشم راستی که این شبکه های اجتماعی چه فریب بزرگی شده برای ماها و تمام فکر و زندگی و وقتمون صرف یه دنیای مجازی میشه خدا رو شکر که دیروز دل به دریا زدم و حذفش کردم 

وقتی که پیشگا حقیقت شود پدید

شرمنده رهرویی که عمل بر مجاز کرد



۵ نظر ۰ موافق ۰ مخالف
بنت شهرآشوب
۱۱ تیر ۱۱:۴۲
پس تو ترکی فامیل! تبریک میگم!
این ریحانم باید بیاریم ببندیمش به تخت بترکونیمش!!

پاسخ :

باور نمیکنی یک هفته با خودم کلنجار رفتم ت حاضر شدم حذفش کنم ولی الان راحت شدم فقط خودمون رو گول میزنیم وحید یامین پور یه بحثی داره راجع به این شبکه های اجتماعی خیلی جالبه و واقعا یه واقعیتیه که حتی اونایی که دنبال کار فرهنگی  هم هستن درگیرش شدن اینکه از جاشون تکون نخورن و فک کنن با گذاشتن دو تا پست دارن کار فرهنگی میکنن بیشتر دارن کار شبه فرهنگی میکنن ریحان از من داغون تره باید به یه کمپ ببریم 
بنت شهرآشوب
۱۱ تیر ۱۲:۰۱
در من
آدم برفی ای است
که عاشق آفتاب شده !
و این
خلاصه همه داستان های عاشقانه جهان است ...

پاسخ :

آخی چقد لطیف
بنت شهرآشوب
۱۱ تیر ۱۲:۰۲
من و حاج آقامونم معتاد شده بودیم
طی یک حرکت جهادی و شهادت طلبانه!!! دیگه نذاشتم اینترنت بگیره برا گوشیم. الانم هرچی میگه مودم وایرلس بگیرم نمیذارم! ینی فامیل با گوشت و خون مقاومت کردم!!!

پاسخ :

توصیه من اینه که حتما مقاومت کن واقعا حرکت کنده شدن از این شکه ها یه حرکت جهادیه تبریک میگم خدا رو شکر که من گوشی ندارم یعنی دیگه حتی دغدغشم ندارم آره این وایرلسا نگیرید ما که داریم ولی امواجش میگن خوب نیست من که شب تا صب روشنه
بنت شهرآشوب
۱۱ تیر ۱۲:۱۱
حالا من یه حسنی دارم اینه که کلا زده شدم از همه ی شبکه های اجتماعی موبایلی. دیگه حالم به هم میخوره کله ام رو بدوزم تو گوشی.
اصن فامیل رابطه ی خانوادگی آدم هم محدودتر و سردتر میشه با این موبایلا. همش یا کله ی من تو گوشی بود یا کله ی آقا! شکر خدا که ترک شد

پاسخ :

حالا تو جمع خانوادگی ما هیشکی گوشیش قابلیت نداره واسه همین اصن تعریف نشده است ولی وقتی میریم مثلا خونه دختر دایی شوهرش اونور رو مبل سرش تو گوشیه خودش اینور بعد مثلا زنگ زدن ما رو دعوت کردن ولی واقعا احساس غریبگی میکنی یه هویی میخندن فک میکنی دارن به حرف تو میخندن بعدا میفهمی اصن به تو گوش نمیدادن واقعا حس بدیه کنار این آدما بودن 
بنت شهرآشوب
۱۱ تیر ۱۲:۱۵
منجم‌ها نمی‌بینند زیر روسری‌ها را
و گر نه موی تو ده سانت طولانی‌تر از یلداست ...

پاسخ :

قشنگ بود

MENU
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان